شعر های ازخودم
۱ و دست های یخ زده ی باران روی شانه های دختری پریدن گرفته بود و من تنها نظاره گر باران بودم.... ۲ .... زندگی چیزیست شبیه یک ماهی توی تنگ بلور که همیشه دلش خوش است...
View Articleشعر از خسرو گلسرخی
دگر صبح است و پایان شب تار است دگر صبح است و بیداری سزاوار است دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است دگر صبح است دگر از سوز و سرمای شب تاریک ، تن هامان نمی لرزد دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در...
View Articleعکس از احمد شاملو و ایدا
عكس هاي احمد شاملو شاعر بزرگ ايران در كنار آيدا سركيسيان اگر عشق نیست هرگز هیچ آدمیزاده را تاب سفری اینچنین نیست براستي راز اين عشق ماندگار،اينهمه صبر و صبوري و صداقت وسازگاري در چيست؟ به آيدا به...
View Articleشعر از عبد الجبار کاکایی
جاده آخر نداره رسيدناش خياليه اُفقِ دشت’ ببين تا بي نهايت خاليه تو حصاري افتاديم كه هيچ كجاش در نداره زندگي يه خطِ ممتده كه آخر نداره دستامون تو دستِ هم زندگيا سر ميرسه ما به هم ميرسيم اما...
View Articleشعر از رضا اسیایی
.... بلیط صندلی بیست و ... ، مقصد استانِ ... برای دیدن یک دوست توی زندانِ ... تمام خاطره هایش دوباره زنده شدند نشست روی چمن، ظهر سرد آبانِ ... کشیده شد به عقب، چند سال پیش، همان ــ شبی که هر دو نشستند...
View Articleشعر از محمد علی پور شیخ علی
زندگی سگی موی ت سفيدتر شده، بخت ت سياه تر از هر چه عمر رفته، رهاورد مسخره است حالا که هيچ راه فراری نمانده است با سر بزن به سنگ! عقبگرد مسخره است بيخودترين حکايت يک نسل عاشقی است ـ تشکيل...
View Articleیک شعر دوست داشتنی از آقای پور شیخعلی از شاعران خوب مرودشت
پاچه های دنيا تو ظاهرا” آدم در حقيقت اما سگ ملوس و نازی و کابوس گربه ها را سگ تو هر چه عاشق تر می شوی دريده تری دو پله پايين مجنون، سه پله بالا سگ تو آنقدر فمينيست ی که از لج و افراط به ايسم تو...
View Article
More Pages to Explore .....